آقای سر دبیر به قلم مرضیه نعمتی
پارت پنجاه و ششم
زمان ارسال : ۲۶۴ روز پیش
فصل 26
زندگی تقریباً به روال عادی خودش بازگشته بود. طناز و من حالا مثل دو خواهر هر روز به محل کارمان میرفتیم و پس از پایان ساعت کاری به خانه باز میگشتیم. نازی از دیدنمان متعجب شده بود و میگفت:
ـ خدارو شکر شما با هم خوب شدی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Zarnaz
۲۰ ساله 00یه اتفاقی افتاده بابای هدیه اینطوری خدا به خیر کنه عالیییی بود مرضیه جونم 💋💋