پارت پنجاه و ششم

زمان ارسال : ۲۶۴ روز پیش


فصل 26

زندگی تقریباً به روال عادی خودش بازگشته بود. طناز و من حالا مثل دو خواهر هر روز به محل کارمان می‌‌رفتیم و پس از پایان ساعت کاری به خانه باز می‌‌گشتیم. نازی از دیدنمان متعجب شده بود و می‌‌گفت:

ـ خدارو شکر شما با هم خوب شدی ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید